حکایت بهلول و دوستش
حکایت بهلول و دوستش ? شخصی که سابقۂ دوستے با بهلول داشت روزے مقدارے گندم به آسیاب برد. ? چون آرد نمود بر الاغ خود نمود و چون نزدیک منزل بهلول رسید اتفاقاً خرش لنگ شد و به زمین افتاد. آن شخص چون با بهلول سابقۂ دوستے داشت او را صدا زد و درخواست نمود… بیشتر »