داستان
روزی شيخ ابوالحسن خرقانی نماز مي خواند؛
آوازی شنيد: که ای ابوالحسن، خواهی که آنچه از تو می دانم با خلق بگويم تا سنگسارت کنند؟
شيخ گفت: بار خدايا! خواهی آنچه را که از “رحمت” تو میدانم و از “بخشایش” تو میبينم با خلق بگويم تا ديگر هيچ کس سجدهات نکند؟
آواز آمد: نه از تو؛ نه از من!
#تذكره_الاولياء
#عطار_نيشابوری