مشاور نجمیه

گل زیبا

ارسال شده در 11 خرداد 1396 توسط مژگان عامري در آلبوم عکس

1 نظر »

صلوات

ارسال شده در 11 خرداد 1396 توسط مژگان عامري در آلبوم عکس

نظر دهید »

صمت وخاموشی، ضدآفات زبان

ارسال شده در 11 خرداد 1396 توسط مژگان عامري در پندهای حکیمانه, پندهای حکیمانه

​
 ﻟﻘﻤﺎﻥ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ: «ﺍﻯ ﻓﺮﺯﻧﺪ! ﺍﮔﺮ ﭼﻨﺎﻥ ﭘﻨﺪﺍﺭﻯ ﻛﻪ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ، ﻧﻘﺮﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﺪﺍﻥ ﻛﻪ: ﺳﻜﻮﺕ، ﻃﻠﺎﺳﺖ ». ﻭ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺎﻗﺮ - ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ - ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎ، ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻟﺎﻝ ﺍﺳﺖ». 
 ﻭ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻌﻔﺮ ﺻﺎﺩﻕ - ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ - ﻣﺮﻭﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: «ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺣﻜﻤﺖ ﺁﻝ ﺩﺍﻭﺩ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ: ﺑﺮ ﻋﺎﻗﻞ، ﻟﺎﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰ ﺑﺎ ﺍﻫﻞ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ. ﻭ ﻧﮕﺎﻫﺒﺎﻥ ﺯﺑﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ».
ﻭ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﺼﺒﺎﺡ ﺍﻟﺸﺮﻳﻌﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﻨﺎﺏ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺧﺎﻣﻮﺷﻰ، ﻛﻠﻴﺪ ﻫﺮ ﺭﺍﺣﺘﻰ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ. ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﺧﻮﺷﻨﻮﺩﻯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ، ﻭ ﺳﺒﻜﻰ ﺣﺴﺎﺏ ﺭﻭﺯِ ﺷﻤﺎﺭ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺳﺒﺐ ﻣﺤﻔﻮﻅ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺯ ﻟﻐﺰﺵ ﻭ ﺧﻄﺎ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺯﻳﻨﺖ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭘﺮﺩﻩ ﺟﺎﻫﻞ».  

?? منبع 

           معراج السعاده

نظر دهید »

حکایت

ارسال شده در 10 خرداد 1396 توسط مژگان عامري در داستان

​? علت اصلی ناراحتی و حسرت مردگان
?ملّا محسن فیض کاشانی، آن عارف بالله، 

در عالم رؤیا یا مکاشفه، شیخ طوسی را می­‌بیند، به شیخ طوسی عرضه می­‌دارد که آقا! آن­جا چه خبر است؟
✅شیخ طوسی می­‌فرماید: آن­جا چه خبر است؟ این­جا خبری نیست، خبرها آن­جاست!
?ملّا محسن فیض کاشانی تعجّب می­‌کند و می­‌گوید، عرض کردم: آقا! خبر آن‌ طرف است، این‌ طرف که خبری نیست!
✅شیخ طوسی می­‌گوید: خیر، اتّفاقاً بر عکس متوجّه شدید، خبر آن­جاست و این‌ طرف، خبری نیست، 

⚡️هر چه این‌ طرف هست از آن­جا آمده است.
?فقط به تو بگویم: ای محسن! بدان، هر چه هست در دنیاست و من امروز مغموم هستم و افسوس می­‌خورم که می­‌توانستم کار بیشتری انجام بدهم و انجام ندادم… 
?تعبیر عجیبی دارد، می­‌فرماید: اگر می­‌دانستید که این­جا، فقط یک ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلی الله علیه و آله) چقدر ارزش دارد،
? آن‌ وقت می­‌فهمیدید، چرا در ماه مبارک رمضان، اوّ‌لین دعا، این است: «اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُور».
?خدایا بر اهل قبور،سرور و شادمانی عطا بفرما

 گزیده بیانات استاد قرهی

نظر دهید »

حکایت

ارسال شده در 10 خرداد 1396 توسط مژگان عامري در داستان

​

علامه طباطبایى (ره) نقل کردند در تبریز، دو نفر از علما که هر کدام داراى‏ موقعیت و مقامى بودند نسبت به هم رقابت داشتند. شبى یکى از آن دو به فکر فرو رفت و با خودش گفت: من خیلى کار کردم، ولى براى مردم. روضه خوانى، بیان مسأله شرعى و السلام علیک یا ابا عبدالله را بدون ریا می گویند و مثل ابر بهارى گریه مى‏ کنند ولى برخى افراد این‏گونه نیستند چه بسا هدف این است که کارى کنیم تا مردم زیاد اشک بریزند. با خودش فکر کرد که یک قدرى هم به خودم برسم یعنی فقط به مردم هشدار مى‏دهیم، پس خودمان چى؟ مثل این‌که ما از عالم دیگر آمده‏ایم و فقط إشراف بر مردم داریم. در آن موقع به ذهنش رسید نزد کسى که اهل معنی بود رفت و به او گفت تو مرا خوب مى ‏شناسى، امشب آمده ‌ام پیش شما که برنامه ‏اى به من بدهید تا آدم شوم. او به آن عالم گفت واقعاً مى‏ خواهى آدم شوى؟ این کار خیلى سخت است.

عالم به او گفت: من تصمیم خودم را گرفته‏ ام گفت: از فردا صبح یک زنبیل بر مى ‏دارى و تا چهل روز زباله ‏هاى کوچه، خیابان و پوست میوه‏ جات ریخته شده را جمع مى‏ کنى و به بیرون شهر مى ‏برى و در محل حیواناتى که در بیابان هستند می‌ریزی تا آنها را بخورند. آن عالم خیلى تعجب کرد که این دیگر چه برنامه ‏اى است! فکر مى‏کرد لابد برنامه تداوم فلان زیارت، فلان ذکر و مانند اینها را مى‏دهد، به هر حال تصمیم به انجام آن عمل گرفت در شهر، همه آن عالم را مى ‏شناختند، براى او دشوار بود که چنین برنامه‏اى را انجام دهد، او پیش از طلوع آفتاب برای این‌که کسی او را شناسایی نکند، عبا را بر سر مى‏کشید، زنبیل بر مى داشت و مى‏رفت، زباله‏هاى شهر را جمع مى‏کرد. تا چهل روز این کار را ادامه داد و بعد پیش آن شخص رفت. وقتى او را دید خندید و گفت عجب تو فکر کردى که من از تو خواستم تا رزق و روزى حیوانات را برسانى خدا که خود روزى آنها را مى‌داد. من خواستم تو آدم شوى، خواستم تو خودت را بشکنى نه اینکه عبا را به سرت بکشى تا کسى تو را نشناسد. از فردا دیگر عبا را بر سرت نمى‏کشى و دستت را از عبا بیرون مى‏آورى و در ساعت شلوغ و پررفت و آمد خیابان‏ها، آشغال‌ها را جمع مى‏کنى این کار براى آن عالم خیلى سخت بود. با این حال طبق خواسته آن شخص، فردا صبح زنبیل را به دست گرفت و مشغول جمع‏آورى ‌زباله‌‏هاى کوچه و خیابان شد. مردم هم وقتی او را مى‏دیدند. با خودشان مى‏گفتند که شاید این عالم دیوانه شده باشد در این حال رقیبش را دید که به همراه مریدها و شاگردانش مى‏آید و اتفاقاً زباله‌ای هم جلوى پاى او افتاده است و بالأخره‏ تصمیم خودش را گرفت و رفت جلو و خم شد که آن را بردارد، ناگاه انشراح کل عالم و باز شدن دید برزخى، براى او رخ داد و حقایق تمام عالم را دید

وَ لاَ تَضْرِبْنِی بِسِیَاطِ نَقِمَتِکَ خدایا، به من توفیق ترک معاصی را عنایت کن تا به خاطر گناهانم با شلاق عذاب و نقمت، مورد تنبیه قرار نگیرم. .

وَ زَحْزِحْنِی فِیهِ مِنْ مُوجِبَاتِ سَخَطِکَ 

خدایا، مرا در این ماه، از هر چیزی که موجب غضب تو می‌شود دور کن، خدایا من در ترک معصیت به کمک تو نیاز دارم  إِلَهِی بِکَ عَلَیْکَ إِلَّا أَلْحَقْتَنِی بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِکَ وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِکَ فَإِنِّی لَا أَقْدِرُ [أملک‏] لِنَفْسِی دَفْعاً وَ لَا أَمْلِکُ لَهَا نَفْعا؛ إقبال الأعمال ط - القدیمة  ج‏ ۲ ص ۶۸۷ 

بِمَنِّکَ وَ أَیَادِیکَ یَا مُنْتَهَى رَغْبَةِ الرَّاغِبِین 

خدایا، متوسل می‌شوم به مقام امتنان و قدرت تو ای کسی که نهایت 

آرزوی میل کنندگان هستی.

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 216
  • 217
  • 218
  • ...
  • 219
  • ...
  • 220
  • 221
  • 222
  • ...
  • 223
  • ...
  • 224
  • 225
  • 226
  • ...
  • 241
 خانه
 طب سنتی
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مشاور نجمیه

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آلبوم عکس
  • احادیث
  • احکام
  • اخلاقی_خانوادگی
  • تربیت فرزند
  • تفسیر کوتاه
  • داستان
    • 2
  • دانستنیها
  • روانشناسی کودک ونوجوان
  • زناشوئی موفق
  • زناشویی موفق
  • پاسخ به شبهات
  • پرسش و پاسخ
  • پرسش وپاسخ
  • پندهای حکیمانه
  • پندهای حکیمانه
  • کدبانو
  • کدبانو
  • یادی از شهدا

پیوندهای وبلاگ

  • مدرسه امام جعفر صادق (ع) شاهرود
  • مشاوره مدرسه امام صادق (ع) شاهرود

کاربران آنلاین

  • دهقان
  • زفاک
  • حاجی خانی
  • حمیده موحدنسب

آمار

  • امروز: 657
  • دیروز: 686
  • 7 روز قبل: 872
  • 1 ماه قبل: 7319
  • کل بازدیدها: 147466

پیوند ها

  • مدرسه امام جعفر صادق (ع) شاهرود
  • مشاوره مدرسه امام صادق (ع) شاهرود

رتبه

    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان