منابع سرشارازروی برای ایمنی
#تغذیه
منابع غذایی سرشار از روی برای تقویت ایمنی?
?جو دوسر
?گوشت بره
?مغزها و دانهها
?شکلات تلخ
?نخودسبز
?غلات کامل
?زرده تخم مرغ
?قارچ
#تغذیه
منابع غذایی سرشار از روی برای تقویت ایمنی?
?جو دوسر
?گوشت بره
?مغزها و دانهها
?شکلات تلخ
?نخودسبز
?غلات کامل
?زرده تخم مرغ
?قارچ
*حکایتی زیبا درباره حق الناس حتما بخونید*
ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺣﮑﻤﺮﺍنی ﻣﯿﮑﺮﺩ
ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ درمان ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪند ﻭ ازﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺩ
ﺭﺍ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳتﺷﺎﻥ کاری ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ .
ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼم ﻧﻤﺎﯾﺪ .
ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ کسی را ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﻢ ،
که ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ ﻗﺒﺮی که برای من آماده کرده اند ﺑﺨﻮﺍبد !
ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ
ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺑﺨﻮﺍﺑﺪ .
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭاﯾﻦ ﻗﺒﺮ بخوابد
فقط ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ،ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ شود.
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ روزنه ای ﺑﺮﺍﯼ نفس کشیدنﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ .
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑه ﺨﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ .
ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪنکیر و منکر ﺑﺎﻻﯼ قبرش ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ.
ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﮕوید ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪند:
ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ؟
ﻓﻘﯿﺮ ﮔﻔﺖ :ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﮐﺐ (ﺧﺮ ) ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩیگر
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ .
ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ فقیر ﺑﺎ ﺧﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ بر ﺧﺮﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ گذاشتی ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭاندﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭفلان ﺭﻭز به خرت ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ و….
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ بخاطر ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ که به ﺧﺮﺵ کرده بود ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ خورد که برق از سرش پرید .
ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ می شود ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺎﻥ می آیند ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ ﮐﻨﻨﺪ
ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪﺵ .
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎ به ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ
ﭘﯽ ﺍﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ !
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ جیغ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﮕوید:
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ
ﻋﺬﺍﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻢ …
ای بشر از چه گمان کردی که دنیا مال توست
ورنه پنداری که هر لحظه اجل دنبال توست
هر چه خوردی، مال مور و هر چه هستی مال گور
هر چه داری مال وارث، هر چه کردی مال توست…
*ای کاش این حکایت به گوش همگان برسد*
پای درس نهج البلاغة-حکمت ۶۶
موضوع: نسبیت سختیها
قال الامام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهما السلام: فَوْتُ الْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَي غَيْرِ أَهْلِهَا .
از دست رفتن حاجت ( و بر آورده نشدنش ) آسان تر از درخواست آن حاجت از نا اهل است.
توضیح کوتاه: داشتن نیاز و حاجت، از امور دشواری است که هر انسانی تلخی آن را چشیده است. از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است، طبیعتاً برای تحقق حاجات خود به هم نوعانش دست دراز می کند.
اگر این شخص، اهلیت نداشته باشد، تلخی درخواست و التماس از او، به مراتب، تلخ تر و سخت تر از اصل حاجت و فوت حاجت است.
پس به هر کسی، دست دراز نکنیم که نرسیدن به خواسته ها آسان تر از درخواست آن از نا اهل است.
و همچنین بدانیم که سختیها، نسبی هستند، آنها را با سختیهای بزرگتر بسنجیم تا حتی در سختیها، شاکر باشیم.
و نیز بدانیم، همیشه ناکامیها تلخ ترین چیزها نیستند
۱?اجازه دهید متوجه شود چقدر وجودش برای شما اهمیت دارد.
۲?حتی اگر با شما مخالفت می کند، باز هم به صحبت های او گوش دهید.
۳?از او تقاضای کمک کنید.
۴?به او بگویید که او را دوست دارید و به وجودش افتخار می کنید.
۵?بگذارید برای خود سرگرمی داشته باشد.
۶?به او اعتماد داشته باشید.
۷?وقتی با هم بیرون می روید، درباره مشکلات صحبت نکنید.
۸?بر روی اعمال خوب او متمرکز شوید.
۹?به علایق او احترام بگذارید.
۱۰?وقتی به منزل برمی گردد، خوشحال باشید.
۱۱?اجازه دهید نیم ساعت بعد از کار استراحت کند.
۱۲?به هیچ یک از اعضای خانواده اجازه ندهید به او بی احترامی کند.
۱۳?در مقابل کسی که به او بی احترامی می کند بایستید.
۱۴?از تلاشی که برای زندگی تان می کند قدردانی کنید.
۱۵?در کارهای تان با او مشورت کنید.
۱۶?برای رسیدن به اهدافتان با هم برنامه ریزی کنید.
۱۷?بیش از اندازه کار نکنید، برای او نیز وقت بگذارید.
۱۸?اگر مرتکب اشتباهی شد، او را ببخشید.
۱۹?طوری رفتار کنید که به او نیاز دارید.
۲۰?تمام اوقات فراغت او را با کارهای منزل پر نکنید.
۲۱?مغرور نباشید و اشتباهات تان را بپذیرید.
۲۲?وقتی دچار استرس است او را آرام کنید.
۲۳?اگر مشغول صحبت با شماست، گوش کنید و با طرح چند سوال به او نشان دهید که کاملا به او توجه دارید.
۲۴?به خاطر زحمتی که می کشد از او سپاسگزاری کنید.
۲۵?به دلیل هر آنچه که هست به او افتخار کنید.
۲۶?حرف های تان را با عشق بیان کنید.
۲۷?وقتی با او هستید پرانرژی باشید.
۲۸?از او انتظار نداشته باشید تمام وقتش را برای انجام کارهای شما صرف کند.
۲۹?از اینکه فرد خوبی است ابراز خشنودی کنید.
۳۰?حتی در غیاب او، جلوی دیگران از او به خوبی یاد کنید.
۳۱?احساسات تان را با او در میان بگذارید ولی آن را به طور خلاصه بیان کنید.
۳۲?حداقل سه مورد از کارهای خوبش را به او گوشزد کنید.
۳۳?در مقابل دیگران به او افتخار کنید.
۳۴?صبح ها با او بیدار شوید حتی اگر مجبور نباشید زود بیدار شوید.
۳۵?در مواقع سختی پشتیبان او باشید.
۳۶?او را در هر شرایطی بپذیرید و هرگز از خود نرانید.
۳۷?وقتی عصبانی است به او گیر ندهید.
۳۸?به او کمک کنید به اهدافش برسد.
۳۹?به او کمک کنید عادات بدش را ترک کند.
۴۰?دیگران را با او مقایسه نکنید.
? تقیه فقط از مخالفان نیست از دوستان جاهل هم باید تقیه کرد
?در سالهای اقامتم در حوزه علمیه قم که افتخار شرکت در محضر درس پرفیض مرحوم آیتالله آقای بروجردی (اعلی الله مقامه) را داشتم، یک روز در ضمن درس فقه حدیثی به میان آمد به این مضمون که از حضرت صادق(ع) سؤالی کردهاند و ایشان جوابی دادهاند. شخصی به آن حضرت میگوید: قبلا همین مسئله از پدر شما امام باقر(ع) سؤال شده، ایشان طور دیگر جواب دادهاند، کدامیک درست است؟
?حضرت صادق(ع) در جواب فرمود: آنچه پدرم گفته درست است. بعد اضافه کردند شیعیان، آن وقت که سراغ پدرم میآمدند با خلوص نیت میآمدند و قصدشان این بود که ببینند حقیقت چیست و بروند عمل کنند، او هم عین حقیقت را به آنها میگفت. ولی اینها که میآیند از من سؤال میکنند قصدشان هدایت یافتن و عمل نیست، میخواهند ببینند از من چه میشنوند و بسا هست که هرچه از من میشنوند به این طرف و آن طرف بازگو میکنند و فتنه بپا میکنند. من ناچارم که با تقیه به آنها جواب بدهم.
?چون این حدیث متضمن تقیه از خود شیعه بود نه از مخالفین شیعه، فرصتی به دست آن مرحوم داد که درد دل خودشان را بگویند. گفتند: «تعجب ندارد، تقیه از خودمانی مهمتر و بالاتر است. من خودم در اول مرجعیت عامّه گمان میکردم از من استنباط است و از مردم عمل، هرچه من فتوا بدهم مردم عمل میکنند. ولی در جریان بعضی فتواها که برخلاف ذوق و سلیقه عوام بود، دیدم مطلب این طور نیست».
استاد مطهری، ده گفتار، ص۳۰۵-۳۰۴