مشاور نجمیه

ملاقات با امام زمان

ارسال شده در 27 مرداد 1396 توسط مژگان عامري در داستان

​????

???

??

?

✅آيت الله بافقي ، مجاهد وارسته در خدمت امام زمان ( ع )

 يكي از علماي مبارز و بر جسته عصر مرجعيت آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري ( ره ) شخصي به نام آيت الله شيخ محمد تقي با فقي ( ره ) بود ، اين مرد از وارستگان با شهادت بود و جريان رودرروئي او با رضا خان ، معروف است ، حتي رضا خان شخصا او را به جرم اينكه از ورود همسر و دختران بي حجاب خود به حرم حضرت معصومه ( س ) جلوگيري نموده بود ، دستگير كرد ، و عمامه اش را از سرش گرفت ، و در حرم دستور داد آن عالم متقي را ، دمر خوابانيدند و با عصاي ضخيم بر پشت او مي زد ، و او مي گفت : ( اي امام زمان به فريادم برس ) .

سر انجام رضا خان ، آيت الله شيخ محمد تقي بافقي ( ره ) را به شهر ري تبعيد كرد ، و او در همانجا بود تا در سال 1322 شمسي در سن 72 سالگي از دنيا رفت ، قبر شريفش در مسجد بالاسر ، در جوار مرقد حضرت معصومه ( س ) قرار گرفته است .

حضرت امام خميني ( ره ) در همان عصر ، در درس اخلاق خود ، گاهي از آيت الله بافقي ( ره ) ياد مي كرد و مي فرمود : ( هر كس بخواهد در اين عصر ، مومني را ديدار كند و بعد از زيارت حضرت عبدالعظيم ( ع ) ، ( مجاهد بافقي ) را زيارت كند ، خود امام ، شخصا ماهي يكي دو بار به شهر ري براي زيارت آن مجاهد پاكباز مي رفت ، و گاهي اين شعر معروف را به ياد او ، ترنم مي كرد :

چه خوش بود كه بر آيد ز يك كرشمه دو كار

زيارت شه عبرالعظيم و ديدن يار 

اكنون اين واقعه عجيب را در رابطه با مرحوم آيت الله شيخ محمد تقي بافقي ( ره ) در اينجا بخوانيد :

يكي از علماي حوزه علميه قم نقل كرد : مرجع تقليد شيعيان ، حضرت آيت الله العظمي آقاي حاج سيد محمد رضا گلپايگاني ( دام ظله ) نقل فرمود :

در عصر آيت الله آقاي حاج شيخ عبد الكريم حائري ( ره ) چهار صد نفر طلبه در حوزه قم ، جمع شده بودند ، آنها متحدا از مرحوم حاج شيخ محمد تقي بافقي ( ره ) كه مقسم شهريه حضرت آيت الله حاج شيخ عبد الكريم حائري ( ره ) بود عباي زمستاني خواستند ، آقاي بافقي ( ره ) به مرحوم حاج شيخ عبدالكريم ( ره ) ، جريان را مي گويد؛

حاج شيخ عبدالكريم ( ره ) مي فرمايد : ( چهار صد عبا از كجا بياوريم ؟ ! )

آقاي بافقي ( ره ) مي گوند : از حضرت ولي عصر ( ارواحنا فداه ) مي گيريم .

حاج شيخ عبدالكريم ( ره ) مي فرمايد : ( من راهي ندارم كه از آن حضرت بگيرم ) .

آقاي بافقي ( ره ) مي گويد : ( من انشاء الله از آن حضرت مي گيرم . )

شب جمعه آقاي بافقي ( ره ) به مسجد جمكران رفت و خدمت رسيد ، و روز جمعه به مرحوم حاج شيخ عبدالكريم ( ره ) گفت : حضرت صاحب الزمان ( عليه السلام ) وعده فرمودند :

( فردا روز شنبه چهار صد عبا مرحمت بفرمايند ) .

روز شنبه ديدم ، يكي از تجار ، چهار صد عبا آورد و بين طلاب تقسيم کرد.

?ملاقات با امام زمان(عج)، ج1،ص108

نظر دهید »

تربیت کودک

ارسال شده در 27 مرداد 1396 توسط مژگان عامري در تربیت فرزند

​?به هیچ عنوان برای سلام کردن کودکان را تحت فشار قرار ندهید حتی اگر سلام نکردن آنها باعث خجالت شما شود: 
سلام کردن برای بسیاری از کودکان کار سخت و ترسناکیست کودکانی که به زور بغل شدند و بوسیده شدند اعتمادی به بزرگسالان اطرافشان ندارند و در جمع به شدت مضطرب و خجالت زده میشوند!

به کودک فشار نیاورید که سلامت کو؟ چه بچه بی ادبی!برو به عمو بوس بده! این حرفها فقط اعتماد کودک را از بین میبرد.

شما سعی کنید همیشه در سلام کردن پیش قدم باشید و از او تشکر کنید، در بازیها به او سلام کنید و با احترام با او رفتار کنید تا کودک رفتار اجتماعی را از شما یاد بگیرد در غیر اینصورت همیشه از روابط اجتماعی فرار میکند ، پس از طریق بازی آداب اجتماعی را به فرزندتان آموزش دهید.

نظر دهید »

تربیت کودک

ارسال شده در 26 مرداد 1396 توسط مژگان عامري در تربیت فرزند

مقایسه‌کردن کودک یعنی؛

نادیده گرفتن اصل تفاوت‌های فردی،

یعنی خجالت‌دادن و تحقیرکردن او.
در صورت لزوم، کودک را

با خودش مقایسه کنید.

نظر دهید »

داستان

ارسال شده در 26 مرداد 1396 توسط مژگان عامري در داستان

​
?برخورد بر مبنای نیّت افراد

حسین بن محمّد اشعری به نقل از پیرمردی به نام عبداللّه زرّین حکایت کند :

در مدّتی که ساکن مدینه منوّره بودم ، هر روز نزدیک ظهر حضرت جوادالا ئمّه علیه السلام را می دیدم که وارد مسجدالنّبی می شد و مقداری در صحن مسجد می نشست ؛ و سپس قبر مطهّر جدّش ، حضرت رسول و نیز قبر شریف مادرش ، فاطمه زهرا علیها السلام را زیارت می نمود و نماز به جای می آورد .

روزی به فکر افتادم که مقداری خاک از جای پای مبارک آن حضرت را جهت تبرّک بردارم .

پس به همین منظور - بدون این که چیزی به کسی اظهار کنم - فردای آن روز در انتظار ورود حضرت نشستم ؛ ولی بر خلاف هر روز ، مشاهده کردم که این بار سواره آمد تا جای پائی بر زمین نباشد و چون خواست از مرکب خویش فرود آید ، بر سنگی که جلوی مسجد بود قدم نهاد .

و چندین روز به همین منوال و کیفیّت گذشت و من به هدف خود نرسیدم ، تا آن که با خود گفتم : هر کجا حضرت ، کفش خود را درآورد ، از زیر کفش وی چند ریگ یا مقداری خاک برمی دارم .

فردای آن روز متوجّه شدم که امام علیه السلام با کفش وارد صحن مسجد شد؛ و مدّتی نیز به همین منوال سپری شد .

این بار با خود گفتم : می روم جلوی آن حمّامی که حضرت داخل آن می شود؛ و آن جا به مقصود خود خواهم رسید .

پس از سؤ ال و جستجو از این که امام جواد علیه السلام به کدام حمام می رود ؟

در جواب گفتند : حمّامی در کنار قبرستان بقیع است ، که مال یکی از فرزندان طلحه می باشد .

لذا آن روزی که بنا بود حضرت به حمّام برود ، من نیز رفتم و کنار صاحب حمّام نشستم و با وی مشغول صحبت شدم ، در حالتی که منتظر قدوم مبارک حضرت جوادالا ئمّه علیه السلام بودم .

صاحب حمّام گفت : چرا این جا نشسته ای ؟

اگر می خواهی حمّام بروی ، بلند شو برو؛ چون اگر فرزند امام رضا علیه السلام بیاید ، دیگر نمی توانی حمّام بروی .

در بین صحبت ها بودیم که ناگاه متوجّه شدیم ، حضرت وارد شد و سه نفر نیز همراه وی بودند .

چون خواست از الاغ و مرکب خویش پیاده شود ، آن سه نفر قطعه حصیری زیر قدوم مبارکش انداختند تا آن حضرت روی زمین قرار نگیرد .

به حمّامی گفتم : چرا چنین کرد و حصیر زیر پایش انداختند ؟ !

صاحب حمّام گفت : به خدا قسم ، تا به حال چنین ندیده بودم و این اوّلین روزی بود که برای حضرت حصیر پهن شد .

در این هنگام ، با خود گفتم : من موجب این همه زحمت برای حضرت شده ام ؛ و از تصمیم خود بازگشتم .

پس چون نزدیک ظهر شد ، دیدم امام علیه السلام همانند روزهای اوّل وارد صحن مسجد شد و پس از اندکی نشستن مرقد مطهّر جدّش ، رسول اکرم و مادرش ، فاطمه زهراء علیها السلام را زیارت نمود؛ و سپس در جایگاه همیشگی نماز خود را به جای آورد و از مسجد خارج گردید.

?اصول کافی، ج1،ص493،ح2

نظر دهید »

حدیث

ارسال شده در 26 مرداد 1396 توسط مژگان عامري در احادیث

⚜امیرمومنان علی(ع):
تو مراقب آخرتت باش، دنیا خودش ذلیلانه پیش تو می آید.
?غررالحکم، 144

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 191
  • 192
  • 193
  • ...
  • 194
  • ...
  • 195
  • 196
  • 197
  • ...
  • 198
  • ...
  • 199
  • 200
  • 201
  • ...
  • 241
 خانه
 طب سنتی
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مشاور نجمیه

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آلبوم عکس
  • احادیث
  • احکام
  • اخلاقی_خانوادگی
  • تربیت فرزند
  • تفسیر کوتاه
  • داستان
    • 2
  • دانستنیها
  • روانشناسی کودک ونوجوان
  • زناشوئی موفق
  • زناشویی موفق
  • پاسخ به شبهات
  • پرسش و پاسخ
  • پرسش وپاسخ
  • پندهای حکیمانه
  • پندهای حکیمانه
  • کدبانو
  • کدبانو
  • یادی از شهدا

پیوندهای وبلاگ

  • مدرسه امام جعفر صادق (ع) شاهرود
  • مشاوره مدرسه امام صادق (ع) شاهرود

کاربران آنلاین

  • نورفشان

آمار

  • امروز: 363
  • دیروز: 686
  • 7 روز قبل: 872
  • 1 ماه قبل: 7319
  • کل بازدیدها: 147466

پیوند ها

  • مدرسه امام جعفر صادق (ع) شاهرود
  • مشاوره مدرسه امام صادق (ع) شاهرود

رتبه

    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان