کلامی از جابر
«عطيّة بن سعد بن جناده عوفى جدلى» گفت :
با جابر براى زيارت حضرت سيد الشهداء عليه السلام به كربلا آمديم . جابر غسل كرد و بر خود عطر زد . دستش را گرفته به روى قبر مطهّر حضرت سيد الشهداء عليه السلام گذاشتم. بيهوش شد. بر صورت او آب زدم. به حال آمد. با سوز دل سخنانى جگر سوز به محضر حضرت حسين عليه السلام عرضه داشت، سپس به شهداى گرانقدر كربلا سلام كرد و در پايان كلامش گفت كه : ما نيز شريك بوديم در آن كارى كه شما داخل شديد، يعنى مجادله و مقاتله و نصرت و يارى ذرّيه خاتم پيامبران و شهادت در محضر او.
عطيّه مى گويد :
به او گفتم: ما رنجى نبرديم، و شمشيرى نزديم، سرهاى اين گروه از بدن جدا، و همسرانشان بيوه، و فرزندانشان يتيم شدند ، چگونه در اجر با ايشان شريك باشيم؟!!
جابر در پاسخ گفت :
عطيّه! من با دو گوش خود از رسول خدا صلى الله عليه وآله شنيدم كه: هر كس عمل قومى را دوست دارد، در ثواب آن عمل با آنان شريك است. سپس گفت: اى عطيّه! رسول حقّ فرمود : نيّت من و اصحابم بر همان نيّت حسين و اصحاب اوست.
?برگرفته از کتاب عبرت آموز / استاد حسین انصاریان?