مشاور نجمیه

پاداش انفاق

ارسال شده در 18 آذر 1396 توسط مژگان عامري در داستان

روزى حضرت موسی (ع) به عروسی دو جوان مؤمن و نیک سرشتِ قومش دعوت شده بود ،

آخرِ شب در هنگام خداحافظی عزرائیل را بر بالای خانه بخت و حجله عروس و داماد دید !!!

از او پرسید تو اینجا چه میکنی ؟!

عزرائیل گفت امشب آخرین شب زندگی این عروس و داماد است .

ماری سمی در میان بستر این دو جوان خوابیده و من باید در زمان ورود و همبستر شدن آنها در این حجله جان هر دو را به امر پروردگار در اثر نیش مار بگیرم .

موسی با اندوه از ناکامی و مرگ این دو جوان نیکوکار و مومن قومش رفته و صبحگاهان برای برگذاری مراسم دعا و دفن آن دو بازگشت اما در کمال تعجب و خوشحالی عروس و داماد زنده و خندان از دیدن پیامبر خدا در حال بیرون انداختن جسد ماری سیاه دید !!!

از خداوند دلیل عطاى این وقت و عمر اضافه به ایشان را پرسید ؛

جبرئیل نازل شد و گفت دلیل را خود با سؤال از اعمال شب قبل ایشان خواهی یافت .

موسی از داماد سؤال نمود دیشب قبل ورود به حجله چه کرديد ؟!

جوان گفت وقتی همه رفتند ، سائلى (گدايى) در زد و گفت من خبر عروسی شما را در روستای مجاور دیر شنیدم و تمام بعدازظهر و شب را برای خوردن و بُردن یک شکم سیر از غذای شما برای خود و همسر بیمارم در راه بودم لطفاً بمن هم از طعام جشنتان بدهید .

به داخل آمدم و جز غذای خودم و همسرم چيز ديگرى نیافتم . غذای خود را به آن مرد گرسنه دادم خورد ، برایم دعای طول عمر کرد و گفت برای همسرم نيز قدرى غذا بدهید ، چرا كه او  همچون من سه روز است غذای مناسبی نخورده است . با خجالت قصد ورود و بستن درب را داشتم که همسرم با رویی خندان غذای خودش را به مرد داد و او در هنگام رفتن برای هر دوی ما دعای طول عمر ، رفع بلا و شگون مصاحبت با پیامبر خدا در اولین روز زندگی مشترکمان را کرد و رفت .

وقتی قصد ورود به حجله را داشتیم ، مجمعه

(سینی بزرگ و سنگین غذا از جنس مس ) از دست همسرم بر روی رختخواب افتاد و باعث مرگِ این مار سمی که در رختخواب ما بود گشت . پس ما هر دو دیشب را تا اکنون به عبادت گذراندیم و العجب ، شادی ما از اینست که دعای آن مرد بر شگون مصاحبت با شما نیز به اجابت رسید !

جبرئیل (ع) فرمود : ای موسی بدان صدقه و انفاق باعث رفع بلا و طول عمر شده است !

این بر ایشان بیاموز و داستانشان بر همگان باز گو …! باشد که چراغی گردد بر خَلقِ ما برای نیکی به دیگران و مصاحبت پیامبرانی چون تو در جنت .
?????????????

نظر دهید »

حدیثی از امام صادق(ع)

ارسال شده در 17 آذر 1396 توسط مژگان عامري در احکام, پرسش و پاسخ

#امام_صادق عليه السلام: 
هركه به سه چيز اعتماد كند،

گول خورده است:

① كسى كه آنچه را شدنى نيست، باور كند 

② به كسى كه بدو اعتماد ندارد، تكيه كند 

③ در آنچه مالك آن نيست، چشم طمع بندد.

2 نظر »

داستانی در فضیلت مولی علی (ع)

ارسال شده در 17 آذر 1396 توسط مژگان عامري در داستان

روزی پیامبر اکرم به خانه حضرت زهرا آمدند . حضرت علی و حسنین (صلوات الله علیهم اجمعین) هم در خانه حضور داشتند .

پیامبر خطاب به اهل بیت خود فرمودند :

چه میوه ای از میوه های بهشتی میل دارید بمن بگوئید تا به جبرائیل بگویم از بهشت برایتان بیاورد.

امام حسین که در آن روزگار در سنین کودکی بودند از بقیه اهل خانواده سبقت گرفتند. رفتند در دامن رسول خدا نشستند و عرضه داشتند :

پدر جان به جبرائیل بگوئید از خرماهای بهشتی برای ما بیاورد .

و حضرت رسول اکرم هم به خواسته حسین خود جامه عمل پوشانیدند و به جبرئیل دستور دادند یک طبق از خرماهای بهشتی برای اهل بیت بیاورد.

مدتی نگذشت که جبرائیل یک طبق خرمای بهشتی را آورده و در حجره حضرت زهرا سلام الله عليها گذاشت.

پیامبر خطاب به دختر خود فرمودند : فاطمه جان یک طبق خرمای بهشتی در حجره تو نهاده شده است ، آنرا نزد من بیاور .

حضرت زهرا آن طبق را آوردند و نزد پدر گذاشتند. پیامبر خرمای اول از درون ظرف برداشتند و در دهان سرور جوانان اهل بهشت امام حسین نهادند و فرمودند « حسین جان نوش جانت ، گوارای وجودت » سپس خرمای دوم را از درون ظرف برداشتند و در دهان دیگر سرور جوانان اهل بهشت امام حسن نهادند و باز فرمودند «حسن جان نوش جانت ، گوارای وجودت ». خرمای سوم را در دهان جگر گوشه خود حضرت زهرا نهادند و همان جمله را هم خطاب به حضرت زهرا بیان کردند.

خرمای چهارم را هم در دهان حضرت علی نهادند و فرمودند « علی جان نوش جانت‌، گوارای وجودت » خرمای پنجم را از درون ظرف برداشتند و باز دوباره در دهان حضرت  علی نهادند و همان جمله را تکرار نمودند .

خرمای ششم را برداشتند، ایستادند و در دهان حضرت علی گذاشتند و باز همان جمله را تکرار کردند.

در این هنگام حضرت زهرا فرمودند : پدر جان به هر کدام از ما یک خرما دادید اما به علی سه خرما و در مرتبه سوم هم ایستادید و خرما در دهان علی گذاشتید . چرا بین ما اینگونه رفتار کردید ؟

رسول اکرم خطاب به دختر خود فرمودند:فاطمه جان وقتی خرما در دهان حسین نهادم ، دیدم و شنیدم که جبرائیل و مکائیل از روی عرش ندا بر آورده اند که : «حسین جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به تبع آنها این جمله را تکرار کردم وقتی خرما در دهان حسن نهادم باز جبرائیل و مکائیل همان جمله را تکرار کردند و من هم به تبع آنها   جمله را گفتم که « حسن جان نوش جانت ».

فاطمه جان وقتی خرما در دهان تو نهادم دیدم حوری های بهشتی سر از غرفه ها در آورده اند . و می گویند « فاطمه جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به پیروی از آنها این جمله را تکرار کردم.اما وقتی خرما در دهان علی نهادم شنیدم که خداوند از روی عرش صدا می زند « علی جان نوش جانت ، گوارای وجودت » . به اشتیاق شنیدن صوت حق خرمای دوم در دهان علی نهادم باز هم خداوند از روی عرش ندا زد که «هنیأ مرئیاً لک یا علی » نوش جانت ، گوارای وجودت علی جان.به احترام صوت حق از جا برخاستم و خرمای سوم در دهان علی نهادم ، شنیدم که باز خداوند همان جمله را تکرار کرد و سپس به من فرمود:« یامحمد ، بعزّت و جلالم قسم اگر تا صبح قیامت خرما در دهان علی بگذاری من خدا هم تا قیامت می گویم علی جان نوش جانت ، گوارای وجودت».  

 

  خداوندا به حق علی علیه السلام گره از کار ما بگشا

 جلاءالعیون علامه مجلسی

 ? 

نظر دهید »

حضرت سلیمان ومورچه عاشق

ارسال شده در 15 آذر 1396 توسط مژگان عامري در داستان

حضرت سلیمان و مورچه عاشق :
??روزی حضرت سلیمان مورچه‌‌ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاکهای پایین کوه بود.

از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می‌‌شوی؟!
??مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می‌‌خواهم این کوه را جابجا کنم.
?حضرت سلیمان فرمود:

تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی‌‌‌توانی این کار را انجام بدهی!

مورچه گفت:

تمام سعی‌‌ام را می‌‌کنم…
?حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشتکار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد.
?☁️مورچه رو به آسمان کرد و گفت:

خدایی را شکر می‌‌گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می‌‌آورد!
??تمام سعیمان را بکنیم، 

پیامبری همیشه

در همین نزدیکی است…

نظر دهید »

فضیلت نماز شب در بیان آیت الله ناصری

ارسال شده در 14 آذر 1396 توسط مژگان عامري در پندهای حکیمانه, پندهای حکیمانه

​⚜️ آیةاللّه ناصری:

? نماز شب، شفیع در نزد حضرت ملک الموت است. موقعی که حضرت ملک الموت تشریف می آورند، نماز شب می آید و شفاعت او را می کند. می گوید: «ایشان اهل نماز شب بوده است». البته او هم می داند. اما اين‌ها جنبه تشریفاتی آن است. 
? نماز شب نوری در قبر انسان می شود.
? فرش قبر انسان می شود. موقعی که انسان را در قبر گذاشتند و آن دو ملک آمدند، نماز شب جواب آن‌ها را می دهد.
? نماز شب سبب می شود که روز قیامت، پرونده انسان را به دست راست او بدهند. (بحارالأنوار، ج۸۴ ،ص۱۶۱)
? دو رکعت نماز شب بخوان. حالا نماز شب هم نشد، نماز مستحبی بخوان. نماز قضا بخوان. نماز ِهدیه به پدر و مادرت بخوان. هر دو رکعت نمازی که در شب بخوانی، بهتر از هزار رکعت است که در روز خوانده بشود.

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 132
  • 133
  • 134
  • ...
  • 135
  • ...
  • 136
  • 137
  • 138
  • ...
  • 139
  • ...
  • 140
  • 141
  • 142
  • ...
  • 241
 خانه
 طب سنتی
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مشاور نجمیه

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آلبوم عکس
  • احادیث
  • احکام
  • اخلاقی_خانوادگی
  • تربیت فرزند
  • تفسیر کوتاه
  • داستان
    • 2
  • دانستنیها
  • روانشناسی کودک ونوجوان
  • زناشوئی موفق
  • زناشویی موفق
  • پاسخ به شبهات
  • پرسش و پاسخ
  • پرسش وپاسخ
  • پندهای حکیمانه
  • پندهای حکیمانه
  • کدبانو
  • کدبانو
  • یادی از شهدا

پیوندهای وبلاگ

  • مدرسه امام جعفر صادق (ع) شاهرود
  • مشاوره مدرسه امام صادق (ع) شاهرود

کاربران آنلاین

آمار

  • امروز: 417
  • دیروز: 686
  • 7 روز قبل: 872
  • 1 ماه قبل: 7319
  • کل بازدیدها: 147466

پیوند ها

  • مدرسه امام جعفر صادق (ع) شاهرود
  • مشاوره مدرسه امام صادق (ع) شاهرود

رتبه

    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان